شرکت پیامبر در مجالس رقص و آواز (شبهه)حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آخرین پیامبر و برگذیده خداوند است که در مقام و منزلت، اشرف مخلوقات خداوند و معصوم از هرگونه عیب و خطا و معصیت میباشد، ولی با توجه به این جایگاه والای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در منابع اهلسنت روایاتی درباره حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مجالس رقص و آواز بیان کردهاند که با مقام و منزلت رسول خدا مناسبتی ندارد. در اینجا آن روایات را ذکر کرده و اشکالات آنها را بررسی خواهیم کرد. ۱ - اهمیت مساجد در اسلاممساجد در اسلام از جایگاه والایی برخوردارند و رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز دستورات فراوانی درباره مسجدها صادر کردهاند که نشان دهنده احترام و اهمیت فوقالعاده این مکان عبادی در نزد ایشان است. به عنوان نمونه آن حضرت میفرمایند: اطفال و دیوانگان (که نظم و احترام مسجد را به هم میزنند) به مسجد راه ندهید. در مسجد صدایتان را بلند نکنید، خرید و فروش و جدال نکنید و.... [۱]
ر ک:النوری الطبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۳۸۱، تحقیق:مؤسسة آل البیت (علیهمالسّلام) لاحیاء التراث، ۱۸ جلدی، چاپ اول، بیروت، مؤسسة آل البیت (علیهمالسّلام) لاحیاء التراث، ۱۴۰۸ ه، باب کراهة البیع والشراء فی المسجد، وتمکین الصبیان والمجانین منه، وانفاذ الاحکام، واقامة الحدود ورفع الصوت فیه، واللغو والخوض فی الباطل، ح۳۸۳۵/ ۱.
[۲]
القزوینی، ابوعبدالله محمد بن یزید، سنن ابن ماجة، ج۱، ص۲۴۷، ح۷۵۰، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، کتاب المساجد و الجماعة، بَاب ما یکْرَهُ فی الْمَسَاجِدِ.
در این میان، مسجد نبوی نه تنها از تمامی مساجد بالاتر است، بلکه به عقیده مسلمانان مسجد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از مسجدالحرام از نظر شرافت در رتبه دوم قرار دارد و حتی بنا بر نظر بعضی، از مسجدالحرام نیز افضل است و مسجدالحرام در رتبه دوم قرار دارد، چنانچه جزیری شافعی در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه به این مطلب اشاره میکند. [۳]
ر ک:الجزیری، عبدالرحمن بن محمد عوض (المتوفی:۱۳۶۰ه)، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج۱، ص۲۶۴، دار الکتب العلمیة، بیروت - لبنان، الطبعة الثانیة، ۱۴۲۴ ه - ۲۰۰۳ م. متن عبارت:المالکیة قالوا:افضل المساجد المسجد النبوی، ثم المسجد الحرام، ثم المسجد الاقصی وبعد ذلک المساجد کلها سواء. نعم الصلاة فی المسجد القریب افضل لحق الجوار.
۲ - روایات حضور پیامبر در مجالس رقص و آوازاز طرفی مشغول شدن به لهو و لعب، از صفاتی است که در قرآن و روایات اسلامی مورد انتقاد قرار گرفته است. تا جایی که خداوند متعال رویگردانی از کارهای لغو را یکی از صفات مؤمنین شمرده است، چنانچه در قرآن کریم می فرماید: «وَالَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ.» این در حالی است که در برخی از کتابهای ششگانه اهلسنت که نزد آنان از اعتبار بسیار زیادی برخوردارند روایاتی را نقل میکند که به یقین با شان وجود مقدس رسول مهربانی سازگاری ندارد و موجب توهین به آن وجود پاک میشود. در ضمن روایاتی تصریح شده است که نعوذ بالله رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اتفاق همسرش در مجالس رقص و آواز حاضر میشد. ۲.۱ - روایات بخاری و مسلمبخاری و مسلم در صحیح خود چنین مینویسند: حدثنی ابو الطَّاهِرِ اخبرنا بن وَهْبٍ اخبرنی یونُسُ عن بن شِهَابٍ عن عُرْوَةَ بن الزُّبَیرِ قال قالت عَائِشَةُ والله لقد رایت رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یقُومُ علی بَابِ حُجْرَتِی وَالْحَبَشَةُ یلْعَبُونَ بِحِرَابِهِمْ فی مَسْجِدِ رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم یسْتُرُنِی بِرِدَائِهِ لِکَی اَنْظُرَ الی لَعِبِهِمْ ثُمَّ یقُومُ من اَجْلِی حتی اَکُونَ انا التی اَنْصَرِفُ فَاقْدِرُوا قَدْرَ الْجَارِیةِ الْحَدِیثَةِ السِّنِّ حَرِیصَةً علی اللَّهْوِ. عایشه میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را دیدم در حالی که درب اتاق من ایستاده بود و اهل حبشه در مسجد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با ابزار جنگی خود (دشنه) میرقصیدند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا با عبایش پوشاند تا رقص آنان را تماشا کنم و به خاطر من آنقدر ایستاد تا اینکه من بازگشتم (از تماشای آنان سیر شدم)، پس حال دخترکان کم سن و سالی را که به لهو و لعب اشتیاق دارد، رعایت کنید. [۵]
مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۰۹، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، کتاب صلاة العیدین، بَاب الرُّخْصَةِ فی اللَّعِبِ الذی لَا مَعْصِیةَ فیه فی اَیامِ الْعِیدِ.
جسارت به ساحت مقدس رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدینجا ختم نشده و در جایی دیگر از صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است که ابوبکر از وضعیت زنان خواننده به صدا در آمده ولی پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نعوذ بالله اعتنایی نمیکرده است و آنان در خانه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در برابر ایشان به ساز و آواز میپرداختند، چنانچه مینویسند: حدثنا اَحْمَدُ قال حدثنا بن وَهْبٍ قال اخبرنا عَمْرٌو اَنَّ مُحَمَّدَ بن عبد الرحمن الْاَسَدِی حدثه عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ قالت دخل عَلَی رسول اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَعِنْدِی جَارِیتَانِ تُغَنِّیانِ بِغِنَاءِ بُعَاثَ فَاضْطَجَعَ علی الْفِرَاشِ وَحَوَّلَ وَجْهَهُ وَدَخَلَ ابو بَکْرٍ فَانْتَهَرَنِی وقال مِزْمَارَةُ الشَّیطَانِ عِنْدَ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فَاَقْبَلَ علیه رسول اللَّهِ علیه السَّلَام فقال دَعْهُمَا فلما غَفَلَ غَمَزْتُهُمَا فَخَرَجَتَا وکان یوم عِیدٍ یلْعَبُ السُّودَانُ بِالدَّرَقِ وَالْحِرَابِ فَاِمَّا سَاَلْتُ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَاِمَّا قال تَشْتَهِینَ تَنْظُرِینَ فقلت نعم فَاَقَامَنِی وَرَاءَهُ خَدِّی علی خَدِّهِ وهو یقول دُونَکُمْ یا بَنِی اَرْفِدَةَ حتی اذا مَلِلْتُ قال حَسْبُکِ قلت نعم قال فَاذْهَبِی. عایشه میگوید: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر من وارد شد، دو کنیز نزد من اشعاری را که در روز جنگ بعاث با غنا خوانده میشد به صورت غنا برایم میخواندند، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را دیدم در جای خود دراز کشید و صورتش را برگرداند، ابوبکر وارد شد و به من نهیب زد و گفت: نزد پیامبر موسیقی شیطانی مینوازید، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رو به ابوبکر کرد و فرمود: رهایشان کن، زمانی که ابوبکر لحظهای غافل شد (حواسش پرت شد)، آن دو کنیز را نیشگون گرفتم آنان نیز از اتاق خارج شدند. روز عیدی بود، سودانیها با سپر و ابزار آهنی جنگی خود (همانند دشنه) میرقصیدند، از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درخواست کردم مرا به تماشای آنان ببرد و یا اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من فرمود دوست داری آنها را تماشا کنی؟ گفتم: آری، پس ایشان مرا بر پشت خود گذاشت در حالی که گونهام بر گونهی او بود و میگفت: ای بنیارفده ادامه دهید و آن حضرت همینطور ادامه داد تا اینکه من خسته شدم، ایشان فرمود: کافی است، گفتم بله، فرمود: پس برو. [۷]
مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۲، ص۶۰۹، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، کتاب صلاة العیدین، بَاب الرُّخْصَةِ فی اللَّعِبِ الذی لَا مَعْصِیةَ فیه فی اَیامِ الْعِیدِ، ح۸۹۲.
۲.۲ - روایت ترمذیترمذی یکی دیگر از نویسندگان کتابهای ششگانه اهل تسنن، پا را فراتر گذاشته و اهانت را به اوج خود میرساند و روایت میکند که آن حضرت به همراه همسرش به تماشای رقص زن رقاصهای رفت: حدثنا الْحَسَنُ بن صَبَّاحٍ الْبَزَّارُ حدثنا زَیدُ بن حُبَابٍ عن خَارِجَةَ بن عبد اللَّهِ بن سُلَیمَانَ بن زَیدِ بن ثَابِتٍ اخبرنا یزِیدُ بن رُومَانَ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ قالت کان رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جَالِسًا فَسَمِعْنَا لَغَطًا وَصَوْتَ صِبْیانٍ فَقَامَ رسول اللَّهِ صلی الله علیه و آله فاذا حَبَشِیةٌ تَزْفِنُ وَالصِّبْیانُ حَوْلَهَا فقال یا عَائِشَةُ تَعَالَی فَانْظُرِی فَجِئْتُ فَوَضَعْتُ لَحْیی علی مَنْکِبِ رسول اللَّهِ صلی الله علیه و آلهفَجَعَلْتُ اَنْظُرُ اِلَیهَا ما بین الْمَنْکِبِ الی رَاْسِهِ فقال لی اَمَا شَبِعْتِ اَمَا شَبِعْتِ قالت فَجَعَلْتُ اَقُولُ لَا لِاَنْظُرَ مَنْزِلَتِی عِنْدَهُ اِذْ طَلَعَ عُمَرُ قال فَارْفَضَّ الناس عنها قالت فقال رسول اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انی لَاَنْظُرُ الی شَیاطِینِ الْاِنْسِ وَالْجِنِّ قد فَرُّوا من عُمَرَ قالت فَرَجَعْتُ. عایشه میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشسته بود ناگهان همهمه و صدای بچهها را شنیدیم، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخاست، دید زن حبشیهای میرقصد و بچهها اطراف او را گرفتهاند، آن حضرت فرمود: ای عایشه بیا نگاه کن، من آمدم و چانهام را بر شانه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گذاشتم و از حد فاصل بین شانه و سر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نگاه به آن زن رقاصه میکردم، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من فرمود: آیا (از تماشای رقص) سیر شدی؟ آیا سیر شدی؟ و من میگفتم نه تا ببینم جایگاهم نزد آن حضرت چقدر است (چقدر به خاطر من صبر میکند)، ناگهان عمر آمد، مردم از اطراف آن زن پراکنده شدند، عایشه میگوید: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: شیطانهای انس و جن را میبینم که از عمر فرار میکنند، عایشه میگوید: من نیز برگشتم. نکته حایز اهمیتی که باید مد نظر گرفت، این است که در جایی دیگر از صحیح مسلم روایتی به همین مضمون آمده است که حبشیها در مسجد مشغول رقاصی بودند چنانچه مسلم مینویسد: حدثنا زُهَیرُ بن حَرْبٍ حدثنا جَرِیرٌ عن هِشَامٍ عن ابیه عن عَائِشَةَ قالت جاء حَبَشٌ یزْفِنُونَ فی یوْمِ عِیدٍ فی الْمَسْجِدِ فَدَعَانِی النبی صلی الله علیه وسلم فَوَضَعْتُ رَاْسِی علی مَنْکِبِهِ فَجَعَلْتُ اَنْظُرُ الی لَعِبِهِمْ حتی کنت انا التی اَنْصَرِفُ عن النَّظَرِ اِلَیهِمْ. عایشه میگوید که حبشیها به مسجد آمدند و در آنجا به رقص میپرداختند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مرا صدا زد و سرم را روی شانه آن حضرت قرار دادم و به تماشای رقص آنان پرداختم تا جائی که از تماشای آنان منصرف شدم. [۱۱]
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای۲۶۱ه)، صحیح مسلم، ج۲ ص۶۰۹، ح۸۹۲، تحقیق:محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.
نووی از شارحین صحیح مسلم، در ذیل این حدیث، کلمه یزفنون را چنین ترجمه میکند: قولها جاء حبش یزفنون فی یوم عید فی المسجد هو بفتح الیاء واسکان الزای وکسر الفاء ومعناه یرقصون. کلام عایشه که گفته حبشیها روز عید در مسجد مشغول رقاصی بودند.... معنای یزفنون، رقاصی است. [۱۲]
النووی الشافعی، محییالدین ابوزکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفای۶۷۶ ه)، شرح النووی علی صحیح مسلم، ج۶، ص۱۸۶، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة الثانیة، ۱۳۹۲ ه.
۳ - اشکالات به روایات حضور پیامبر در مجلس رقصدر پایان بحث چند سوال مطرح میشود: ۱ـ آیا ممکن است برترین پیامبر الهی اجازه دهد جلسه رقص در مسجدش برگزار گردد و حتی همسر جوانش را به دوش گرفته و باهم برای تماشای رقص به مسجد بروند؟! ۲ـ آیا برگزاری مجلس رقص در مسجد آن هم مسجد نبوی، با تقدس این مکان سازگاری دارد؟! ۳ـ آیا میتوان گفت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منزل خود جلسه ساز و آواز شیطانی برگزار میکند و زشتی این مساله را ابوبکر بیش از ایشان درک میکند و ایشان بیتفاوت است؟ ۴ـ آیا ممکن است برترین پیامبر الهی به تماشای زن رقاصه بنشیند و عمل شیطانی انجام دهد؟! ولی عمر نه تنها این عمل شیطانی را انجام نمیدهد، بلکه شیطانهای جن و انس از او فرار میکنند اما از پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرار نمیکنند؟! ۵ـ چگونه خداوند ابوبکر را عمر را پیامبر قرار نداد و حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را پیامبر نمود؟! با اینکه طبق این روایات آن دو بیش از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مسائل دینی پایبندند. با این اوصاف آیا عدالت خداوند زیر سؤال نمیرود؟ ۶ـ آیا نسبت دادن چنین چیزی به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مخالفت کردن با قرآن نیست و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در برابر قرآن قرارنمیدهد؟! «مَا لَکُمْ کَیفَ تَحْکُمُونَ.» ۴ - پانویس۵ - منبعموسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا رسول خدا صلی الله علیه وآله در مجالس رقص و آواز شرکت میکردند؟» ردههای این صفحه : تاریخ زندگانی پیامبر اسلام | رقص | سیره پیامبر اسلام | شبهات اهلسنت | شبهات وهابیت | لهو | مباحث تاریخی | مباحث حدیثی
|